Thursday, August 2, 2007

من............

من اينچنين زاده شدم
در نيمروز پر گرم 29 مرداد
وقتي كه خورشيد درست در مركز اسمان مي درخشيد
شعله هاي جنگي بي امان در جنوب خاك سرزمين من به اسمان زبانه مي كشيد
در دل روزگار دهشتناك كشتار جواناني كه مغز سرشان ميبايست خوراك تسلي اهريمن ميشد .
آري
اينچنين زاده شدم از خون دل و خون جگر
هنگامي كه مادرم بار امانت اميدوار ي خداوند را بر زمين نهاد
.
.
.
سبا ل . م

2 comments:

barakha said...

aghalab matlabaye khub khunde nemishe chon kasi vaghean oona ro nemikhad in vaghean heyfe ghashange ehsasi ke dari

saba said...

ملالي نيست ! مهم قلم منه كه سبك ميشه. ممنون از توجهت