Wednesday, October 31, 2007

اين بازي هم براي ايمان توسلي عزيز

خودمو معرفي مي كنم : يه دختر 24 ساله
فصل و ماه و رنگ مورد علاقه ام :مرداد تابستان سبز
غذاي مورد علاقه ام : هر چيزي كه با حوصله و ارامش پخته بشه
موسيقي مورد علاقه ام : تقريبا همه چيز از جاز گرفته تا سايكو به جز رپ
بدترين ضد حالي كه خوردم : قبول نشدن تو المپياد رياضي
بزرگترين قولي كه تا حالا دادم : به خودم كه دروغ نگم به هيچ كس
ناشيانه ترين كاري كه تا حالا كردم : دانشگاه رفتن
بهترين خاطره : عصرهاي تابستان هميشه زنده و پر رنگ هستند برام و بهترين لحظات عمرم
كسي كه بخوام ملاقاتش كنم : تيم برتون و حتي باهاش كار كنم
براي كي دعا مي كنم : مادر
موقعيتم در ده سال اينده : انيماتور و فيلمساز و مثل امروز خوشبخت
به رسم بچه ها من هم دو تا دوستم را به بازي دعوت مي كنم :
رها:http://raha86.persianblog.ir/
مانو :http://manoooniii.blogfa.com/
منونم

Thursday, October 25, 2007

مانيفست

از اين هواي گنديده
هر آني
لخته اي دودآلود و غليظ
دم مي كنم
و شراره اي مسموم و سنگين
بازدم

آتش انتقام است
آنچه نگاهم را تيز و بي پروا كرده
و خون را در رگ هايم
زهر آلوده
زبانه كشان


ساق هايم ، اينك
رو به ويراني است
از گام زدن هاي بي هدف
به كجا
به ناكجا
آن دم به هجوم
و پس دم به گريز



سر سراي اين تن متروك
كوره اي است گداخته
كه جانم را مي كاهد
مي سوزد
مي سوزاند


.
.
.
سبا ل م

Sunday, October 21, 2007

براي خواهر كوچولويي كه ديگر كوچك نيست

آخرين بار كه ديدمت ، خيلي بزرگ شده بودي
در آن پستان هاي ورم كرده ات
و در آن لاله ي سرخ در آستانه ي روييدن
بلوغ حلول كرده بود


خوب يادم هست كه خيلي بي قرارت بودم
اما آن پوسته ي دردناكت
و حرمت آن بال هاي نازك و رنجورت
نگذاشتند كه سير نوازشت كنم



كاش خودت مي دانستي كه خيلي زيبايي
با آن چشم هاي خاكستري شيطان
و با آن دو خط ظريفي كه بستر سفر مي شد
از نزهت گونه هايت به پاكي لب هايت



مي خواستم بگويم كه نازكدل من ، خيلي تنگ است
براي ان صداي كودكانه ي شادت
كه در سرماي خاموش خانه مان شعله مي كشيد
و مرا از شوق بودن تو سرشار مي كرد




.
.
.
سبا ل م

Tuesday, October 16, 2007

ما

يا مولا
ما بد نگفتيم و ميل به ناحق نكرديم
از همين است كه چنين ازرق دل و جامه ، سيه ايم



.
.
.
سبا ل م

كسالت

من
دلم
كرختي آن هواي خيس
و
سنگين دريا ها را
مي خواهد



.
.
.

سبا ل م

Monday, October 15, 2007

اي جان جان
بي من مرو

.
.
.


؟

Friday, October 5, 2007

0000000000000000000000000

زيستن در هواي هيچ رنجورمان كرده ...