Tuesday, November 27, 2007

من یک موش هستم و این یعنی یک زندگی سخت




تمام دیشب و امروز را از دیدن موشی که می خواهد بیشتر از یک موش معمولی باشد و زیبایی ها را می بیند واتفاقا خوب هم می فهمد لذت بردم " راتاتویی " فیلم بی نظیری بود ! باور پذیر کردن یک موش آشپز و لذت بخش کردن حضور او در یک اشپزخانه هنر بزرگی بود از " brad bird "


این موش فوق العاده ، نه فقط یک کاراکتر بسیار عالی طراحی شده و شخصیت پردازی شده ، که یک معلم بی همتاست و اولین درس اش این است : قبل از اینکه یاد بگیری ، حس کن و لذت ببر! تنها اینطور می شود غذایی پخت که یک آدم دل پیر و عصا قورت داده را به دوران کودکی و دست پخت مادرش ببرد و لذت غذا خوردن های کودکی و نوازش های مادر را به خاطرش اورد




فکر می کنم ما همیشه می توانیم چیزی فراتر از خلقتمان باشیم




.


.


.


سبا ل م

Thursday, November 22, 2007

شكلات وسط ماراتن

اين روزها همه اش ، همه جا كار دارم
و در اين ماراتن نفس گير زندگي جديدم
دلچسب ترين لحظات برايم
آخر شب هايي است كه
يك شكلات در دهان مي گذارم
و به تخت خواب مي روم
و تا تمام نشود خوابم نمي برد
بعدش هم خواب هاي خوب مي بينم


.
.
.
سبا ل م

Wednesday, November 21, 2007

برابر شيطان

صداي انبساط بغض سنگين ات را مي شنوم
هراس دارم از تركيدن اش
كه برابر اين نيز
چون معصوميت نا ممكن چشم هايت
بي سلاحم
و
ناتوان


.
.
.
سبا ل م

Sunday, November 18, 2007

شمع آژين شده ام
بر بستر ستبر نيك انديشي هايم
من
پاداش خورشيدم



.
.
.
سبا ل م

Saturday, November 17, 2007

اين روز ها
ز ياد رفته ها را
باز به خاطر مي اورم
گريه ام مي گيرد
به ان دختر بچه ي خوش باور كه ميرسم
هنوز هم مرا نمي شناسد
دلم برايش مي سوزد
هرگز نفهميد و ندانست
كه كجا و چرا گم شد


.
.
.
سبا ل م

Saturday, November 3, 2007







در زندگي من
گاهي لحظاتي از غم هست
مرغ جانم محزون و لطيف مي خواند
نه دلم مي آيد خاموشش كنم
نه اندوهش را تاب مي اورم
مي فهمم !
دلش براي پرواز تنگ مي شود

و من كه اسباب اسارتش شدم
بايد يك روز در خاك فراموشش كنم
تا او به ان آسمان هميشه آفتابي كوچ كند
اين مرغ زيبا
با نغمه هاي شاد
با بال هاي گشوده
فارغ از من!


سبا ل. م.