Saturday, November 17, 2007

اين روز ها
ز ياد رفته ها را
باز به خاطر مي اورم
گريه ام مي گيرد
به ان دختر بچه ي خوش باور كه ميرسم
هنوز هم مرا نمي شناسد
دلم برايش مي سوزد
هرگز نفهميد و ندانست
كه كجا و چرا گم شد


.
.
.
سبا ل م

1 comment:

Anonymous said...

امروز همش یک چیزی تو مایه های نوشته ی تو، تو ذهنم بود. اما نتونستم بنویسمش خوب. اینجا که اینو خوندم خیلی خوشم اومد. :دی