اين روز ها
ز ياد رفته ها را
باز به خاطر مي اورم
گريه ام مي گيرد
به ان دختر بچه ي خوش باور كه ميرسم
هنوز هم مرا نمي شناسد
دلم برايش مي سوزد
هرگز نفهميد و ندانست
كه كجا و چرا گم شد
.
.
.
سبا ل م
ز ياد رفته ها را
باز به خاطر مي اورم
گريه ام مي گيرد
به ان دختر بچه ي خوش باور كه ميرسم
هنوز هم مرا نمي شناسد
دلم برايش مي سوزد
هرگز نفهميد و ندانست
كه كجا و چرا گم شد
.
.
.
سبا ل م
1 comment:
امروز همش یک چیزی تو مایه های نوشته ی تو، تو ذهنم بود. اما نتونستم بنویسمش خوب. اینجا که اینو خوندم خیلی خوشم اومد. :دی
Post a Comment