Saturday, January 5, 2008

عاشقانه اي براي محمد جباري حق

چون نسيمي كه ناگاه مي وزد به ياد من مي ايي
و صدايت را مي شنوم از ناي فرسنگ ها فاصله
كه دلخوشي هاي كوچك روزمره ات را زمزمه ميكني
و در ان قصر ابري پي عشق ابري ات مي گردي
و من دلم از اين همه اقيانوس مي گيرد
و سنگيني اين ابي ممتد فريادم را به اعماق مي برد
هااااااااااااااااااااااااي خليل
من همان زيباي كشف ناشده ام
مرا در ياب!





سبا ل م

1 comment:

Anonymous said...

بسی لذت بردیم ....