Friday, January 25, 2008

چه سرمايي

حس خوبي دارد در خياباني كه سال هاست مي شناسي و حالا زير برف سنگين خوابيده قدم بزني و بروي به كافه اي كه سالهاست مي روي و همان غذاي سردستي گرمي را سفارش بدهي كه سال هاست در همان كافه مي خوري ، من اينجا در همين شهر خوشبختم و نمي توانم دوباره گام معلق ديگري به مهاجرت بردارم ، نمي دانم انسان چگونه هجرت مي كند ، چرا و به كجا ؟
.
.
.
سبا ل م

4 comments:

Anonymous said...

kube nadarad

Anonymous said...

donbale kube ke dar ....
ke masalan beguyad khosh ...shayad lahje , shayad khane, shayad ,negaa-haai ke taftish nist,angoshte eshare nist, shayad... ,shayad...., SHAYAD MOHAJERAT NIST/NABASHAD
SHAYAD...

Anonymous said...

mmmmmm che khoob

Anonymous said...

سباي عزيز كدام داستانت را دوست داري بخوانم ؟